وقتی به زمان انتشار بازی های بزرگ نگاه می کنی تازه می فهمی که وقتی می گن تهاجم فرهنگی یعنی چی؟ دقیقا زمان امتحان های ما بازی های بسیار خوبشون رو منتشر می کنند و این همش برای اینه که نذارن ما درس بخونیم و انرژی هسته ای داشته باشیم.

بازی های بسیار بزرگی همچون شبگرد و ارتش های فرازمینی و غیره و ذلک معمولا تاریخ های مشخصی برای انتشارشان مشخص نیست ولی معمولا بازی های شگفت آور ایرانی را یا در نمایشگاه ها معرفی می کنند یا در تابستان منتشر می شود یا اگر هم در زمان های دیگر باشد آنقدر زمان گیم پلی بازی کم است که به اندازه ی یک وعده ی غذایی یا خواب بعد از ظهر وقت می گیرد و زیاد به درس و غیره لطمه ای نمی زند و زمان نصب و فعالسازی اش از بازی بیشتر است.

آقا کار ما مغازه دارا خداییش بساطی داره، یه موقعی که بازی نمیاد ما باید شاهگوش و شوخی کردم بفروشیم تا یه بازی بیاد ما یکم بفروشیم تازه چی!! طرف میاد بخره، آقا این بازیش چجوریه؟؟ قشنگ هست؟؟؟ میگن مراحلش خیلی خوب نیست، نمیدونم بخرم؟؟ نخرم؟؟

بعد میره یه دوری می زنه بیرون وایمیسه زنگ میزنه به رفیقاش ببینه بازیرو دارن که بهش بدن اگه داشتن که میاد میگه آقا من میرم پول بیارم، با اینو برام بذار کنار میام میخرم و...

اگر هم بهش بازی رو ندن (شاید واقعا نداشته باشن) میاد تو و قصد خرید میکنه، جعبه ی بازی رو نگاه می کنه، بیست بار اینور اونورشو می خونه بعد نوبت به خرید می رسه.

استان خراسان رضوی شهری دارد به نام سبزوار

سبزوار شهری است که در تاریخ ایران مخصوصا در در زمان حمله ی وحوش مغول به ایران بسیار موثر بوده و همواره مردم غیور و وطن پرستی داشته

اما تمامی شهرها انسان های خاص هم دارد، حال خاص بودن از نظر خوب یا بد

یکی از این استثنائات در این شهر چندیست که در تلویزیون نمایان شده و بسیاری هم هست

*×حسن ریوندی×*

واقعا متاسفم که باید در مورد این [مرد] مطلبی بنویسم اما در این دهه که هر روز شبکه یک جشن بانک شهر رو که برای کارکنانش برگزار می کنه رو پخش می کنه و من گاها اونرو از سر بیکاری می بینم به حال صدا و سیما و بعضیا افسوس می خورم که این [آدم] را می بینند و دعوت می کنند و...

حالا شاید بگویید چرا این همه بنده خدا رو به توپ بستی 

دلیلش تنها اینه که این [آدم] با تمسخر مردم می خواهد برخی دیگر را بخنداند و اعتماد به نفسش منو کشته که تقلید صدا هم میکنه اونهم تقلید صدای کی؟؟؟ استادی مثل مرحوم ناصر عبداللهی ، تقلید صدا مشکلی ندارد کسی مثل آقای ماهی صفت هم این کار را می کند و کسی چیزی به او نمی گوید، اما تا جایی که می تواند نه اینکه صدای هرکسی را تقلید کند در عین اینکه به هیچ عنوان این صدا شبیهش نیست که به نظر من این خودش نوعی تمسخر است

خلاصه که این چند روزه شخصیت هایی براتون معرفی کردم که از اونها بدتر در این زمان از صدا و سیما پیدا نمیشه و همه را هم با دلیل و برهان گفتم

پنجشنبه 17 یهمن 92 علی ضیا مجری برنامه تلویزیونی ویتامین سه (مثلا) برای همدردی با پسری سرطانی که به برنامه آورده بود جلوی دوربین موهایش را از ته زد

اول اینکه آقای ضیا یا ضیاء یا هرچیز دیگری...

شما که خیلی انسان هستی نگو بهش اِاِاِ تو کچلی؟ خب منم کچل میکنم

بعدشم که شما سرباز هستید، مثلا خیلی الان کار باحالی کردی؟؟؟؟

الان که تو کچل کردی چه دردی از اون بچه دوا شد؟؟؟ آیا پول داروهاش پرداخت شد؟؟ 

من امروز کلا اعصاب ندارم مردم

امروز صبح در خانه ای بودم که کنار مدرسه بود، سروصدای مدرسه به کنار که ساکنین این محل به آن عادت کرده اند

به مناسبت دهه فجر بعضی از بچه ها سرودی آماده کرده بودند و خواندند پس از آن میکروفون را به یک بچه ی دیگر دادند که مثلا شعار بدهد

شعارهایی که میداد من را متعجب کرد:

سکوت هر مسلکان خیانت است به قرآن 

مرگ بر شاه

می کشم می کشم آنکه برادرم کشت

اگر توجه کنید تمام این شعارها در زمان خود بکار می رفتن و کارآمد بوده اند

سکوت هر مسلمان دیگر خیانت نیست به قرآن، گاها سکوت بنفع است تا به ضرر

مرگ بر شاه؟؟؟ دیگر شاهی وجود ندارد الان به کی مرگ می فرستید؟؟؟؟ الان درود بفرستید به کسانی که در این راه شهید شدند

می کشم می کشم آنکه برادرم کشت، من معذرت میخوام واقعا الان شما واقعا اشتباه میکنی میکشی، مگه مملکت قانون نداره که میکشی هرکی برادرتو کشت؟؟؟ 

اینم یه نقد تند به مدارسمون واقعا باید بهش رسیدگی بشه، ان شاء الله بزودی نقدهای بیشتری در سایت قرار می دیم، سایت یه کم حالت رسمی گرفته بوود لازم بود این پست،

من دیگه حرفی ندارم

راستی به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید(در پایین سایت نوشته شده است)

مدتی قبل تعدادی از کودکان ایرانی در اثر یک اشتباه جان خود را ا دست دادند ولی این خبر در هیچ جا منتشر نشد

برخی از آنها مردند و برخی دچار سوختگی بسیار ریه و اعضای گوارش شدند

ماجرا از این قرار بود که این کودکان در اثر اشتباه گرفتن بطری لوله باز کن با بطری آب میوه سن ایچ آنرا سر کشیده اند و دچار مشکلات فراوان و گاها مرگ شدند

                             ===========================================

امروز برنامه ی کتابخانه ی عموپورنگ که مخاطب کودک و نوجوان دارد، در بخشی از برنامه این داستان را بیان کرد 

داستان به اینگونه بود که پدری بطری لوله بازکن را جلوی دست می گذارد و می گوید که بعدا بر می دارد اما می رود و پسرش می آید، و فکر میکند که برای او شربت گذاشته اند تا او بخورد و می خواهد بطری را سر بکشد که جلویش را می گیرند و توضیح می دهند که این دو بطری با هم تفاوت دارند

این یکی از بهترین اقداماتی بود که تابحال برنامه های کودک و نوجوان در راستای آموزش و خبررسانی به کودکان انجام داده اند.

از همینجا یک تشکر ویژه از این برنامه، نویسندگان و عوامل آن داریم