loading...
نقدونی
تابلوی اعانات (پست ثابت)

لطفا سایت مارا به دوستانتان معرفی کنید

می توانید با عضویت در سایت مطالب خود را برای ما بفرستید

====شروع به کار نقدونی====

علی سمیعی بازدید : 39 چهارشنبه 29 مرداد 1393 نظرات (0)

رد کارپت ساخته ی رضا عطاران، روزهای انتهایی ماه رمضان به روی پرده سینما رفت، این عنوان توسط بسیاری از منتقدین مورد توجه قرار گرفت، و بسیاری هم ایرادات کلی به این فیلم وارد می کردند. در هر صورت نصیحت همیشگی ما در مورد فیلم ها، به شما این است "شنیدن کی بُود مانند دیدن"

داستان "رد کارپت" از این قرار است که مردی که عاشق سینما و فیلم است و تا بحال چندین مورد بازیگری سیاه لشگر نیز انجام داده است، می خواهد به جشنواره کن برود تا کارگردانان مشهور جهانی مثل "وودی آلن" را از نزدیک ببیند و فیلمنامه ی خود را برای ساخت به یکی از این کارگردانان پیشنهاد کند. سفر او با موفقیت انجام می شود اما چالش هایی که در شهر "کن" برای او اتفاق می افتد ادامه ی داستان را پیش می برد.

در این فیلم جدا از طنزهای کنایه آمیزی کلامی که در فیلم گنجانده شده بود، طنزهای کنایه آمیز تصویری نیز بسیار دیده میشد، سانسور کردن کوچکترین موارد و شطرنجی کردن آنها را می توان بزرگترین این کنایه ها دانست، که طعنه ای می زند به سانسورهای بی مورد در سینما و سیمای ایران. هرچند شاید از طرف دیگر بتوان گفت که ما زیاد از حد به این قضیه بدبین نگاه کرده ایم و اینها هیچکدام به منظور طعنه و کنیه نبوده.

در شروع سفر، ابتدا مکان های مختلف شهر، از جمله اتوبوس و مسافرخانه ها و خیابان ها نشان داده می شوند و همه چیز به نظر زیبا و عالی می آید، همه چیز خوب است، مردم با او مهربان هستند و... اما پس از مدتی که به بخش های سقوط و انتهایی فیلم می رسیم، وجهه های کثیف شهر نیز نمایان می شوند، بعضی از همان آدم های مهربان به بدترین آدم ها تبدیل می شوند و بهترین مکان های گذشته می تواند بدترین های حال باشد، در انتها، از محله های فقیر نشین و کارتون خواب ها نشان داده می شود، تا مردمی که فقط خوشند و به فکر کسان دیگر نیستند.

در کل نمی توان از رد کارپت بعنوان یک فیلم موفق یاد کرد، داستان اصلی داستان ابتدا سفر به کن و تلاش برای دیدن بازیگران و کارگردان هاست، و دست آخر شخصیت داستان به روال اکثر فیلم های دیگر دچار شده و در خارج کشور سرگردان می شود، اما تفاوتی که در این قسمت دیده می شود این است که این شخصیت از ایران خسته نشده و نمیخواهد از ایران برود، بلکه آنقدر به کشور خود افتخار میکند که به هرکس می رسد خود را یک بازیگر ایرانی معرفی میکند و حتی یک پرچم بزرگ ایران نیز همراه خود به سفر برده است. طنز های فیلم ولی، راه نجاتی است برای یک داستانی که کم به آن پرداخته شده، اما بازهم از نگاه برخی منتقدان این نوع طنز، که شامل طعنه ها، کنایه ها و حرف های سنگین نیش دار است، بسیار سخیف و بی ارزش است، که این را بنظر باید مخاطب خودش تصمیم بگیرد.

امتیاز:

 

10 / 7

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
نقدونی مرجع نقد و منتقدین، دانلود و سرگرمی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    صفحات جداگانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 82
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 41
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 94
  • بازدید ماه : 209
  • بازدید سال : 841
  • بازدید کلی : 14,848
  • کدهای اختصاصی