گذری بر فیلم نوح

فیلم سینمایی نوح

سال 2014

داستانی تاریخی با چاشنی اکشن ها و عاشقانه ها

در فیلم نوح داستان حضرت نوح روایت می شود که بسیاری از آن جنبه ی تخیلی دارد تا روایت یک داستان تاریخی

بخش های بسیار متعددی از داستان این پیامبر در این فیلم تحریف شده است حتی بخش هایی که در قرآن آمده است (حتی بخش هایی از انجیل)

ادامه نقد در ادامه مطلب...

====== متنی که میان دو خط است حاوی خلاصه داستان فیلم می باشد، در صورتیکه نمیخواهید داستان فیلم برای شما کاملا فاش بشود متن پس از خط قرمز دوم را بخوانید

داستان اینگونه بود که نوح روزی در خواب می بیند که میان آب است و مردگان بسیاری در آن هستند

از این خواب اینگونه برداشت می کند که چون نوادگان قابیل بسیار در زمین گناه کرده اند خدا تصمیم گرفته نسل انسان را از بین ببرد 

پس از آن خوابی دیگر می بیند که در آن به کشتی اشاره میشود و او متوجه می شود که باید کشتی بسازد و نزد پدربزرگش می رود (ادریس) و از او راهنمایی میخواهد، پدربزرگش به نوح دانه ای می دهد که پس از کاشت آن جنگلی انبوه ساخته شد و نوح با درخت های آن کشتی ساخت

سپس خودش، همسرش، سه پسرش، و دختری که سالیان گذشته نجات داده بودند که حال معشوقه ی پسر بزرگش سام بود، با او در کشتی سوار شدند.

حیوانات گروه گروه آمدند و در این میان نوادگان قابیل هم برای فتح کشتی آمدند 

در آخر یکی از روسای این گروه توانست در آخرین لحظات وارد کشتی شود و با کمک "حَم" یپسر دوم نوح که بخاطر سنگدلی نوح برای نجات دختری که او در لحظه ای عاشقش شده بود، از او عصبی بود به این رئیس قبیله کمک کرد ، او هم حم را تحریک کرد که بخاطر سنگدلی پدرش او را در کشتن نوح همراهی کند، که حم از روی خشم قبول میکند

در این میان سام و همسرش ایلا قرار بود صاحب بچه ای بشوند که چون نوح اعتقاد داشت که این توفان پایان نسل بشریت است، اگر بچه پسر باشد بعنوان آخرین انسان زنده می ماند، اگر دختر باشد باید کشته شود تا نتواند نسل بشر را ادامه دهد، که این موضوع هم باعث خشم سام فرزند بزرگتر از پدرش شده بود

هنگامی که رئیس قبیله به کمک حم با نوح گلاویز بود سام نیز وارد ماجرا شد و میخواست خودش نوح را بکشد تا بتواند نوزادش را نگه دارد که در این میان حم رئیس قبیله را که پس از کنار زدن سام دوباره با نوح گلاویز شده بود را با چاقو کشت.

بچه ها بدنیا آمدند و دوقلو بودند، اما هردو دختر، نوح تصمیمش تغییر نکرد تا وقتی که میخواست با چاقو دختران را بکشد و معصومیت آن بچه ها اورا از کشتنشان منع کرد و او از کارش دست کشید

ماه ها بود که در کشتی سرگردان بودند، نوح پس از این که از قتل دو دختر صرف نظر کرد، باز هم ایمان داشت که قرار است دنیا پایان یابد و نباید در این تقدیر دخالت کرد، پس آذوقه ی کشتی را در دریا رها کرد.

اما پس از مدتی که دید همسرش و فرزندانش از او روی برگردانده اند به راز و نیاز با خدا پرداخت و بالاخره طوفان به اتمام رسید

پس از توفان او سام را وصی خود کرد و حم از آنها جدا شد.

===== تا اینجا متن حاوی خلاصه داستان است، از این خط به بعد نقدی بر داستان و کل فیلم است

در این داستان تحریف های بسیاری است

1- خداوند با پیامبرانش بصورت وحی سخن میگفته، مخصوصا نوح که اولین پیامبر اولوالعظم است و کتاب نیز دارد، و وظایفشان را به آنها ابلاغ میکرد

2- در قرآن آمده که وقتی نوح به ساخت کشتی پرداخت یکی از پسرانش و همسرش به او ایمان نیاورده و راه خود را جدا می کنند

3- پسری که به او ایمان نیاورده بود، پسر چهارم نوح کنعان بوده که در  اینجا نه به فرزند چهارم بلکه به نام کنعان هم اشاره ای نشده است

4- در زمان شروع طوفان هم اکثریتی که نوح را به تمسخر گرفته بودند همچنان به کارشان ادامه می دادند و به او ایمان نمی آوردند، و برخی نیز به او پیوستند اما هیچ یک از کافران به کشتی راه پیدا نکرد

5- نوح هیچگاه تصمیمی در این باره از خود نمیگرفت و به فرمان خدا تمامی کارها را انجام میداد، حتی دستور ساخت کشتی، اما در فیلم بارها تکرار شد که این تصمیمی است که نوح باید خودش بگیرد

6- در زمان ساخت کشتی موجوداتی به نام نگهبانان (watchers) وجود داشتند که در فیلم گفته شد آنها فرشتگان رانده شده ای هستند که از جنس نور بوده اند، و بخاطر دفاع از آدم در زمان خوردن میوه ی ممنوعه خدا آنها را از بهشت به زمین فرستاده و آنهارا در پوششی از سنگ قرار داده

در اینجا نیز مشکلاتی است که توضیح دارد

الف- خداوند ابتدا فرشته را آفرید که از جنس نور بود 

ب- سپس انسان که از جنس خاک و آب (گـِ ِ ل)

پ- جن که از جنس آتش بدون دود آفریده شده

در این گروه بندی طبق گفته ی فیلم، نگهبانان جزو فرشته ها بودند، مشکل همینجاست که خداوند تنها فرته ای که از درگاه خود رانده است ابلیس بوده و آنهم فرشته نبوده بلکه از جنیان بوده

با همه ی این تفاسیر و گفته ها (که البته باز هم هست) باز هم اگر بخواهیم از جنبه ی تاریخی فیلم بگذریم، به چیز خاصی بر نمیخوریم.

انتخاب بازیگران زیاد جالب نبود مخصوصا شخصیت ایلا که چهره اش به هیچ عنوان به افراد قرن ها پیش نمیخورد

سپس اینکه داستان فیلم در برخی موارد آنقدر سریع پیش میرفت که شما شاید شوکه می شدید، اما گاهی آنقدر با دیالوگ های اضافی و وقت تلف کردن ها پر بود که حوصله تان سر می رفت

در کل فیلم با افککت های قوی انیمیشنی همراه بود، لحظه های سینماتیکی از زمان ابتدای خلقت در فیلم بود که بسیار عالی بودند و این خود بسیاری از عیب های فیلم را می پوشاند و شمارا شگفت زده می کرد

امتیاز:

10 / 6